Saturday, May 26, 2007

Monday, May 21, 2007

Sunday, May 20, 2007

Iranian National Song

Oh Iran, oh land of jewels
Oh, your soil is the wellspring of the arts
Far from you may the thoughts of rivals be
May your lasting eternal be
Oh enemy, if you are of stone, I am of iron
May my life be sacrificed for my pure motherland
Your love is my calling
My thoughts are never far from you
In your cause, when do our lives have value?
May these lands of our Iran be eternal

The stones of your mountain are jewels and pearls
The soil of your valleys are better than gold
When could I rid my heart of your affection?
Tell me, what will I do without your affection?
As long the turning of the earth and the cycling of the sky lasts
The light of the Divine will always guide us
When your love became my calling
My thoughts are not far from you
In your cause, when do our lives have value?
May these lands of our Iran be eternal
When your love became my calling
My thoughts are not far from you
In your cause when do our lives have value?
May the land of our Iran be eternal

Iran oh my green paradise
Lighted is my fate because of you
If fire rains on my body
Other than your love I will not cherish in my heart
Your water, soil and love molded my clay
If your love leaves my heart it will become barren
When your love became my calling
My thoughts are not far from you
In your cause when do our lives have value?
May the land of our Iran be eternal
When your love became my calling
My thoughts are not far from you
In your cause when do our lives have value?
May the land of our Iran be eternal

Friday, May 11, 2007

خواست جنبش زنان: برابری زن و مرد

جنبش زنان خواهان حقوق برابر با مردان هستند. به هیچ وجه این خواسته، خواسته زیادی نیست.
اما باید خدمت آنها که می گویند که چرا زنان به سربازی نمی روند (طوری می گویند که انگار سربازی رفتن برای این افراد حکم شکستن شاخ غول را دارد) عرض کنم که زنان نه ماه بارداری را تحمل می کنند، درد زایمان را تحمل می کنند و دست کم کودک را تا سن دو سالگی به طور کامل مراقبت می کنند درحالیکه در بسیاری از مناطق ایران مادران حتی اختیار اظهارنظر درباره تعیین نام فرزند خود را ندارند. اگر پیشامدی رخ دهد و زنی مانند خانم شیرین عبادی با سابقه ای که در وکالت و قضاوت دارد، اگر بخواهد برای شهادت دادن در دادگاه حاضر شود شهادت او به تنهایی مورد قبول نیست اما یک پیرمرد بیسوادی که در دفتر خانم عبادی جارو می کشد می تواند به تنهایی شهادت دهد و مورد قبول دادگاه است.
اختیارات برابر زنان با مردان در زندگی خواست اصلی جنبش زنان است ولی انگار برخی آقایان که از این تبعیض حقوقی توانسته اند بسیاری از اختیارات زنان که همانند مردان انسان و صاحب اندیشه هستند، را تحت تصرف خود ببیند با برابری حقوقی زن و مرد این حیطه اعمال نفوذ خود را در خطر می بینند زیرا در صورت برابری، دیگر هیچ پدری حق ندارد دختر 13 ساله خود را به عقد پیرمرد 70 ساله در آورد، دیگر هر زنی بدون اجازه شوهرش می تواند پاسپورت بگیرد، دیگر هر زنی جانش برابر با جان یک مرد است چون هر دو انسان هستند و از قوه تفکر کافی برخوردارند (دنیای ما بر اساس توان فکری انسانها ساخته شده نه توان بدنی)، دیگر زنان می توانند بدون اجازه هیچ مردی به مسافرت بروند و ازدواج کنند و طلاق بگیرند و در دادگاه به تنهایی شهادت دهند و بسیاری موارد دیگر.
بسیاری از مردان از اینکه زنان ایرانی از این اختیارات (خود مردان این اختیارات را در زندگی دارند) برخوردار شوند هراس دارند زیرا می دانند که دیگر هیچ حربه حقوقی را نمی توانند پیدا کنند که بر زنان سلطه داشته باشند.
و اما مهریه، که بسیاری از زنان با پذیرش شرایط برابر در متن عقدنامه حاضرند از مهریه صرف نطر کنند. برابری حقوقی زن و مرد مسأله مهریه را حل می کند زیرا بر طبق اصل انکارناپذیر برابری انسانها هیچ انسانی نمی تواند از شریک زندگی خود انتظارات مالی نابرابر داشته باشد.
این برابری سبب پیشرفت جامعه و بالا رفتن سطح آگاهی و فرهنگ مردم می شود و دورنمای ایران پیشرفته را نزدیکتر می کند.

Tuesday, May 1, 2007

ای کارگر؛ دستانت گرم باد

نوشته کیومرث سامیا کلانتری
ایران یکی از جوان ترین کشورهای گیتی است. چون بیش از نیمی از ایرانیان را جوانان تشکیل می دهند. این می توانست برای ما یک فرصت باشد. اگر ...
ایران می توانست با در اختیار داشتن معادن بی شمار و چنین نیروی جوان و با استعداد کم مانند یکی از کشورهای پیشرفته ی جهان باشد، اگر ...
و ایران می توانست با چنین گستردگی و گوناگونی آب و هوایی یکی از صادرکنندگان بزرگ محصولات کشاورزی باشد. اگر ...
اگر با فرهنگ گذشته اش قطع رابطه نمی کرد. چون ایرانی در آن زمان شعارش این بود: «کسی که گندم می کارد راستی می افشاند» ولی بعد شد «کاسب حبیب خدا». تولید بی بها گشت و واسطه گری رواج یافت و با واسه گری سر هم دیگر کلاه گذاشتن و دروغ گفتن فراگیر شد.
پس از آن نیز کسی فرهنگ کار و تولید کردن را تعریف نکرد و ایرانی در این برزخ گرفتار شد.
ایرانی تا زمانی که با فرهنگ گذشته اش قطع رابطه نکرده بود، یکی از ابر قدرت های جهان بود. امروز چشم به دست دیگران دارد و جهان سومی اش می نامند.
جوان کارگری که می توانست با تولید در کارگاه ها موجب پیشرفت ایران شود، چون فرهنگ نداشت و کسی به او نگفته بود، کار تو موجب پیشرفت ایران می شود و تو سرمایه این مملکت و مایه افتخار ایرانی، به شغل های کاذب رو آورد.
جوانی که در روستا باید تولید می کرد، به خاطر نداشتن امکانات به شهرها رو آورد و درهیاهوی شهرها گم شد.
ایرانی که در اثر کار و کوشش، سالیان بسیار بزرگترین قدرت جهان بوده، کارتن خواب خیابان ها شد. بدون اینکه خودش هم بداند چرا به این روزگار افتاده.
اگر کسانی هم به فکر تولید می افتادند، گروه دیگری که از موفقیت آنها نگران بودند کارشکنی می کردند و تا آنجا که امکان داشت کاری می کردند که موفق نشود.
با تغییر در مدیریت کارخانه و کارگاه ها، مدیر جدید، دوستان و اقوام و اطرافیان خود را استخدام و مشغول به کار کرد. بدون اینکه به این موضوع بیندیشند که چه هزینه سنگینی صرف مهارت کارگری که چنین آسان از دست می دهند شده.
حال که با فرهنگ گذشته بیگانه شدیم، احتیاج به فرهنگ سازی داریم. باید فرهنگ کار و کارگری رارواج دهیم و کارگر را به این باور که کار یک کارگر چقدر برای ما مهم است و ما نیز بیاموزیم که به کارگران این سرزمین احترام بگذاریم.
یازدهم اردیبهشت روز جهانی کار و کارگر بر یکایک شما کارگران خجسته باد. مهرورزانه دستتان را می فشاریم و برای شما آرزوی کامروایی داریم.

برگرفته از: هفته نامه امرداد