Saturday, July 26, 2008

موزیک زن کشی

ترویج قتل های ناموسی
موزیک زن کشی
مرجان لقایی
شنبه29 تیر 1387

مدتی است “ایران موزیك” از شبكه های ماهواره ای كه در "ایران سرزمین من" و "زنان عاشق"، نیز نمایندگی دارد موزیك ویدئویی پخش می كند با عنوان « پرونده». این موزیك ویدئو ماجرای مرد جوانی است كه به همسرش شك كرده و مرگ را حق او می داند و زن جوان را كه ملتمسانه از او می خواهد این كار را نكند با روسری و در آب خفه می كند.

جالب اینكه "ایران موزیك"، آثار خوانندگان داخل ایران را كه از وزارت ارشاد مجوز دارند پخش می كند. این شبكه، هر چند یك شبكه ماهواره ای است و برای خارج از ایران پخش می شود اما تمام قوانین داخلی ایران را رعایت كرده و مجریان آن مطابق قانون ایران لباس می پوشند. مجوز تاسیس این شبكه از سوی جمهوری اسلامی ایران صادر شده و همانطور كه گفته شد در ایران نیز دفتر نمایندگی دارد.

توضیح در مورد "ایران موزیك" نه برای معرفی این شبكه بلكه به دلیل توصیف جایگاه آن در نظام جمهوری اسلامی است. موضع گیری های این شبکه منطبق با نظرات حاکمیت است. پخش موزیك ویدئویی كه خشونت علیه زن را آن هم در حد بالای آن یعنی قتل ترویج می كند و قتل را یك عمل عاشقانه توصیف می كند قطعا معنای خاصی دارد. در جایی خواننده با صدایی دورگه و پر از غصه قتل همسرش را از روی اجبار و به خاطر خیانت زن عنوان می كند و می گوید مجبور بودم اما پشیمان هستم.

مهدی مقدریان خواننده این موزیك است و گفته می شود که دارای فوق لیسانس حقوق است، بنابراین در دروس دانشگاهی تاثیر تقلید در جرم به او آموزش داده شده است و علاوه بر این چون با موسیقی آشناست می داند كه در عصر ارتباطات موسیقی به دلیل قدرت تاثیرگذارش جایگاه ویژه ای در میان مردم برخوردار دارد. بااین وصف و شاید گفت با این آگاهی جای تعجب دارد که زن كشی را یك عمل عاشقانه، زنان را خیانت كار و مردان زن كش را عاشق و بی چاره و مجبور نشان می دهد و صدها هزار جوان زیر 30 سال را كه مخاطب اینگونه ترانه ها هستند به زن كشی تشویق كند.

سیاست های حاکمیت به ویژه در مورد تایید چنین موزیك هایی كاملا روشن است. مستقیم و غیر مستقیم مسئولان مملکتی مان در مورد زنان چه در كسوت وزارت و چه در كسوت روزنامه نگار، اظهار نظر كرده اند و از سوی آنها تائید چنین موزیكی جای تعجب ندارد، انچه تعحب آور است وجود نگاه مردمدار و جنس گرا حتی از سوی دانش آموختگان حقوق است که از كودكی چنین نگاهی را می آموزند و هرچه بزرگتر می شوند و تحت آموزش های خارج از خانواده قرار می گیرند، چنین نگرشی را درونی تر هم می کنند تا با پخش و تکرار چندین باره آهنگ هایشان به عنوان موزیک تاپ ایرانی تشویق به کار بیشتر علیه زنان بشوند. همه می دانند موزیك های داخلی برای جوانان زیر 30 سال مصرف دارد، افرادی كه یا ازدواج كردند و یا دوست دختر دارند و به او عشق می ورزند، . تاسف قضیه هم در همین است.

چقدر غمگین می شوم وقتی به یاد 3 اكتبر سال 1991 می افتم روزی كه برای آلمانی ها روز بزرگی بود و آلمان شرقی و غربی با هم یكی شدند. در ان زمان گروه پینگ فلوید در كنسرتی كه داشت انقدر حس وطن پرستی مردم را با ترانه ها و آوازهایش تحریك كرد كه مردم در دوطرف دیوار جمع شده آنقدر بر دیوار فشار آوردند تا ویران شد و دو آلمان متحد شد و مردمی كه برای دیدن اقوامشان باید مرز را طی می كردند همدیگر را در اغوش گرفتند. غمگین برای اینكه 17 سال پیش پینگ فلوید برای مردمش چه كرد و حالا خوانندگان ما با مردم چه می كنند؟

برگرفته از : تغییر برای برابری

Thursday, July 24, 2008

امردادگان خجسته باد

Lotus
روز امرداد از ماه امرداد هفتمین روز از امرداد ماه باستانی، ۳ امرداد خورشیدی برابر با جشن امردادگان است.

واژه اوستایی امرداد، امرتاته است که به چم بی مرگی است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فروزه بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد. زیرا همانطور که امرداد به معنی بی مرگی است، مرداد به چم مرگ و نیستی است. بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم و چون امرداد فروزه جاودانگی و بی مرگی است، در عالم جسمانی نگهبانی نباتات و روییدنیها با اوست. واژه ­ی امرتات، از سه بخش درست شده است : «اَ» + «مَر» + «تات» که بخش نخست در زبان اوستایی پیشوند نفی است، بخش دوم، از ریشه­ی مصدری «مَر» به مانک «مرگ» و بخش سوم پسوند «كاملی»، «رسایی» و «سالمی» را می­رساند.
نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزار خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای صاف و در دامن طبیعت برگزار می کردند.
امردادروز در امرداد ماه که روز هفتم است جشن امردادگان می باشد و به تاريخ خورشيدی برابر ۳ امرداد ماه است اين جشن متعلق به امشاسپند امرتات که مظهر جاودانگی و تندرستی و دير زيستن است. اين امشاسپند نماينده آخرين مرتبه کمالاتست. این نام در اوستا، به ویژه گاتها صفتی است از برای اهورامزدا، مظهر زوال ناپذیری و پایندگی خداوند.
از این روی این جشن را بیشتر در کنار چشمه سارها و باغ­ها و مزرعه­ های خرم و دلنشین در دامن طبیعت برپا می­کنند.

در برگ ۲۵۰ برگردان فارسی «آثارالباقیه»ی ابوریحان بیرونی چنین آمده است که:
«... امرداد ماه که روز هفتم آن امرداد روز است و آن روز را به انگیزه­ ی پیش آمدن دو نام با هم، جشن می­گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته­ ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری­ها می­باشد، کارگزاری یافته است ...»

Sunday, July 13, 2008

دلتنگ بهارم


چندی است که دلتنگ بهارم
دلتنگ از نو شدن این روزگارم
که بر ما بشیند جامه ای دیگر
بهار را ببینیم من و تو با هم

Friday, July 4, 2008

Why?

What differences are there between Muslims & other peoples?

Why do some of Pakistani & Arabian & African Muslims think that world should be changed only for them?
Are they the only mankind living on the earth?

related news: Sharia law 'could have UK role'

Religion is related to the moral state of a person's mind which alone enables him/her to perform his/her duties.

Religion is not for governing & ruling society.


What differences are there between Muslims & other peoples?
Some clerics want to control others' life to reach money or power of ruling or many things. So each one of religions has its own clerics. Think if all of these clerics want to rule societies. Please just think about it!

I DO BELIEVE,
There is no law to be called Sharia law.
Like
There is no law to be called Zoroastrian law.
Like
There is no law to be called Mithraist law.
Like
There is no law to be called Inca's law.
Like
There is no law to be called Hindu law.
Like
There is no law to be called Jewish law.
Like
There is no law to be called Christian law.
Like
.....

The only acceptable laws are based on Human Rights. [Universal Declaration of Human Rights]

Look at history, just look what theocracy has done to humans.

Thursday, July 3, 2008

گزارشگران حقوق بشر در انتظار ورود به ایران

شیرین عبادی وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر با حضور در سمینار "چالش های مدافعان حقوق بشر در ایران" که دوشنبه بیستم خرداد در مقر شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو برگزار شد به موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخت و از ایده تهدید نظامی و همچنین خودداری مقامات جمهوری اسلامی از حضور گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در ایران انتقاد کرد. در سمینار ژنو، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نیز شرکت داشتند. این گفت وگو را می خوانید.


درنشست وضعیت مدافعان حقوق بشر درژنو چه مباحثی مطرح شد و چه نتایجی از آن حاصل شد؟
در ژنو کنفرانسی با حضور نماینده فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر یعنی آقای دکترعبدالکریم لاهیجی، نماینده کمپین بین المللی حقوق بشر درایران آقای هادی قائمی و نماینده سازمان دیده بان حقوق بشر برگزار شده بود. از ایران من وخانم نرگس محمدی شرکت کردیم. دراین جلسه مباحث مختلفی در زمینه نقض حقوق بشر درایران از سوی سخنرانان مطرح شد. هنگام پرسش وپاسخ نماینده دولت کانادا و همچنین نماینده دولت فرانسه وچند خبرنگار دیگر سوالاتی مطرح کردند.

آیا از سوی دولت ایران هم کسی در این نشست حضور داشت؟
فردی از نمایندگی دولت جمهوری اسلامی ایران در جلسه حضور داشت و عنوان می کرد که حضور او جنبه فردی دارد ونه دولتی. وی مطالبی در رد حرف هایی که زده شد مطرح کرد. ازجمله من درسخنانم اشاره کردم که به علت گرانی مردم در ایران فقیر تر شده اند و طبق گزارش رسمی دولتی ایران حدود پنج میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند و ایشان بر این اعتقاد بود که وضعیت اقتصادی در ایران به صورتی که عنوان کردم نیست و مردم در رفاه مادی به سر می برند و سایر کشور ها هم مرتکب نقض حقوق بشر شده اند.

به صورت خاص چه مواردی از نقض حقوق بشر مورد نظرشما بود؟
ازجمله مباحثی که مطرح کردم اعتراض به اعدام افراد کمتر از ۱۸ سال بود. جای تاسف است که در دنیا فقط سه کشور از جمله ایران اعدام افراد کمتر از ۱۸ سال را دارند. یکی دیگر از موضوعاتی که توسط دکتر لاهیجی مطرح شد پرداختن به اعدام بود که متاسفانه ایران دومین درصد اعدام را در جهان دارد. خانم محمدی نیز در زمینه وضعیت کارگران و معلمان صحبت کردند. در انتها من عنوان کردم که دراین جلسه قرار بود آقای عبدالفتاح سلطانی حضور داشته باشند. اما متاسفانه علی رغم اینکه ازکلیه اتهامات وارده تبرئه شده اند، هنوز ممنوعیت خروج از کشور ایران رفع نشده است.

بالاخره تکلیف حضور گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل درایران به کجا رسید؟ آیا این گزارشگران خواهند توانست برای ارائه گزارش خود به ایران سفرکنند؟
دولت ایران اجازه بازدید برای گزارشگران حقوق بشر صادر نکرده است. به همین جهت نام ایران همردیف ترکمنستان وبرمه مشاهده می شود که به گزارشگران حقوق بشر ویزای ورود نداده اند. طبق تصمیمی که درمجمع عمومی سازمان ملل درسال گذشته اتخاذ شد، آقای دبیرکل سازمان ملل باید امسال برای مجمع عمومی که در سپتامبر برگزار می شود، گزارشی در زمینه حقوق بشر در ایران تهیه کند وامکان تهیه گزارش، بدون بازدید گزارشگران سازمان ملل متحد از این کشور مقدور نیست. درخواست کلیه شرکت کنندگان در نشست آن بود که دولت ایران اجازه ورود به گزارشگران سازمان ملل متحد بدهد.

آخرین بار که این گزارشگران به ایران آمدند چه زمانی بود؟
چند سال قبل درزمان آقای خاتمی گزارشگر بازداشت های خودسرانه به ایران آمدند و از زندان اوین بازدید کردند وهمچنین گزارشگر مخصوص آزادی بیان وگزارشگر مخصوص حقوق زن. اما الان حدود دو سال است که به گزارشگران اجازه ورود به ایران داده نمی شود.

تبعات اینکه اجازه نمی دهد گزارشگران حقوق بشر وارد ایران بشود چیست؟
مسلما تبعات خوبی دربرندارد. زیرا وقتی کشوری اجازه بازدید نمی دهد اینطور تلقی خواهد شد که مطلبی برای پنهان کردن وجود دارد.

گفتید یکی از افراد دولتی در جلسه ژنو به رد برخی مطالبی که گفتید پرداختند. چه مواردی دیگری ازطرف وی مطرح شد؟
اعتقاد ایشان این بود که نقض حقوق بشردر همه کشورها از جمله درکانادا و کشورهای اروپایی وجود دارد و چرا من به آنها اعتراض نمی کنم. من به آنها متذکر شدم که در مهمترین نطقم یعنی نطقی که هنگام گرفتن جایزه نوبل ایراد کردم من به زندان گوانتانامو اعتراض کردم. بنابراین من به نقض حقوق بشر در همه جا اعتراض می کنم اما آن جلسه، جلسه ای خاص برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران بود در نتیجه من فقط آن موضوع را مطرح کردم.

شما در مسافرت اخیرتان به اروپا، در مجمع بین المللی رسانه در شهر بن نیز شرکت کردید. این مجمع به چه منظوری برگزار می شد و چه مباحثی با حضور شما مورد بررسی قرارگرفت؟
این فورم به دعوت دویچه وله رادیو آلمان و درشهر بن با حضورهشتصد نفر از مدیران مسوول و خبرنگاران از سراسر جهان برگزار شد. سخنران اصلی من بودم که درزمینه آزادی بیان صحبت کردم وبه شقوق مختلف سانسور پرداختم و تاکید کردم که سانسور دونوع است، پنهان و علنی. سانسور علنی مثل سانسوری است که درایران وجود دارد و تا کتابی اجازه چاپ نگیرد هیچ چاپخانه ای حق چاپ آن را ندارد. دراین ارتباط چه بسا کتاب هایی که اجازه چاپ نگرفته اند یا به مولف ومترجم دستور داده شده که مطالبی را عوض کنند. اما نکته شگفت انگیز این است که برای کتابی مجوز چاپ صادر می شود ولی دادگاه آن را قبول ندارد و نویسنده وناشر را تحت پیگرد قرار می دهد.

مثلا چه کتاب هایی؟
به عنوان مثال می توانم به کتاب میهمانی حاج آقا و زنان پرده نشین اشاره کنم که هر دومجوز جاپ داشتند اما دردادگاه تحت پیگرد قرار گرفتند.

آیا دامنه سانسورمحدود به این موارد است؟
خیر. دامنه سانسور درایران چند سالی است که به سایت های اینترنتی هم رسیده و تعدادی از وب لاگ ها وسایت ها را سانسور کرده اند و تعدادی از بهترین روزنامه نگاران ما ازجمله آقای کبودوند، حسن پور و باقی در زندان هستند. نوع دیگر سانسور که به آن سانسور پنهان گفته می شود زمانی است که رسانه های بزرگ در انحصار یک یا چند گروه هستند که به یک یا چند طرز تفکر خاص تعلق دارند. این نوع سانسور مثلا در آمریکا ملاحظه می شود. درآمریکا کسی را به جرم بیان عقاید و یا نوشتن زندان نمی کنند. اما ادغام رسانه ها در یکدیگر آنچنان ثروت و قدرت بسیاری فراهم آورده که برای رسانه های مستقل و غیر وابسته امکان رقابت با آنها نیست. در چنین شرایطی رسانه های مستقل و کوچک به زودی از پای در می آیند و نویسندگان مستقل که به طرز تفکر صاحبان سرمایه تعلق ندارند امکان دسترسی به مخاطبان خود را تا مقدار زیادی ازدست می دهند.

بعد از آن سفری به لندن داشتید که در آن به موضوع مناقشات خاورمیانه پرداختید. چه برنامه هایی را دراین سفر دنبال کردید؟
سفر لندن برای رونمایی کتاب حقوق پناهنگان که به فارسی نوشته وچاپ شده و اخیرا از طریق کمیساریای عالی پناهنگان و توسط خانم بنشه کینوش به زبان انگلیسی ترجمه وچاپ شده انجام گرفت. همچنین یک سخنرانی در لندن داشتم در زمینه وضعیت خاورمیانه که در آن علل اغتشاشات خاورمیانه را حول سه محور مورد بحث وگفت وگو قرار دادم: اول، نبود و یا کمبود دموکراسی در کشورهای خاورمیانه که ریشه اصلی ناآرامی ها را باید در آن جستجو کرد. دوم، تهاجم نظامی به عراق که باعث ازدیاد تروریسم و بنیادگرایی شد. سوم، مناقشه اسراییل و فلسطین که تا زمانی که مذاکرات صلح بین این دوکشور به نتیجه نرسد خاورمیانه روی آرامش نخواهد دید. در خاتمه آن بحث، نه تنها با حمله نظامی به ایران، بلکه با تهدید به حمله نظامی به ایران مخالفت کردم و گفتم که وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در ایران مناسب نیست، اما بهبود وضعیت وظیفه ای است بر عهده ما ایرانیان و هیچ ارتباطی به سربازان خارجی ندارد فقط درصلح و آرامش است که حقوق بشر ودموکراسی امکان پیشرفت دارد. در کشوری مانند عراق، گفت وگو وصحبت از آزادی بیان وآزادی عقیده امری است بیهوده چراکه همه به دنبال جان پناهی می گردند که خود را نجات دهند.

درکنفرانس لندن به موضوع مناقشات خاورمیانه وریشه های ان اشاره کرده اید. آیا ایده یا برنامه ای دارید که درخصوص اتفاقاتی که در غزه وسرزمین های اشغالی رخ می دهد نظر خود را مطرح کنید؟
درخصوص مساپلی که در غزه اتفاق افتاده ما اطلاعیه هایی را صادر کرده ایم. من به نقض حقوق بشر در همه جای دنیا اعتراض می کنم. مساله غزه را دوبار در سفری که اخیرا داشتم مطرح کردم. مسلما آنچه در غزه اتفاق می افتد نقض حقوق بشر است وامیدوارم اختلافات اسراییل وفلسطین منجر به قرارداد صلحی بشود که موجب بشود هر دو با آرامش در کنار هم زندگی کنند. در این خصوص باید مذاکرات صلح ادامه پیدا کند.

برگرفته از: روز

Wednesday, July 2, 2008

باطبی: دستتان دیگر به من نمی رسد

احمد باطبی مشهورترین چهره اعتراض های دانشجوئی کشور سرانجام از کشور خارج شد و در یک گفتگوی ‏تلویزیونی که الهه ایکس فعال حقوق بشر در صدای آمریکا هم در آن شرکت داشت، اعلام کرد که از این پس سخنگوی ‏برون مرزی مجموعه فعالان حقوق بشر ایران خواهد بود.

گوینده صدای آمریکا در اول برنامه گفت میلیون ها نفر منتظر هستند بدانند در زندان های جمهوری اسلامی چه بر ‏سرتان آمد و چطور از کشور خارج شدید. باطبی با دادن خلاصه ای از پرونده خود اظهار داشت: در سال 78 به دنبال ‏حوادث معروف به هجده تیر دستگیر و به اعدام محکوم شدم که این حکم بعدا به پانزده سال حبس کاهش یافت. بعد از ‏گذشت نه سال به دلیل بیماری خطرناکی با استفاده از مرخصی استعلاجی از زندان خارج شدم و چون برایم قطعی شد ‏که دیگر زمان مبارزه از داخل زندان سپری شده است برای خروج از کشور اقدام کردم.‏

به گفته باطبی وی با حمایت حزب دموکرات کردستان از کشور خارج شده و در اربیل تقاضای مهاجرت به آمریکا ‏راکرده که پذیرفته شده و او اینک نه به عنوان پناهنده بلکه به عنوان مهاجر وارد ایالات متحده شده است. وی خبر داد ‏که از جریان خروجش از کشور فیلم و عکس گرفته شده که بزودی منتشر خواهد شد.‏

این فعال دانشجوئی در پاسخ به سئوالی در مورد شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی اظهار داشت: توان آدم ها در ‏برابر شکنجه متفاوت است؛ برخی شکنجه فیزیکی را بهتر تحمل می کنند که در آن صورت شکنجه های روانی به کار ‏می افتد. شکنجه روانی ممکن است شکنجه شده را به سرحد مرگ برساند.

او تاکید کرد که در زندان های جمهوری اسلامی شکنجه روانی و فیزیکی هر دو رواج دارد. باطبی در مورد شکنجه ‏های فیزیکی به کابل و کتک اشاره کرد و در توضیح انواع شکنجه روانی به ماه ها نگاهداشتن زندانی در سلول بسته، ‏بی خبر و با دادن اطلاعات غیرواقعی اشاره کرد که به او سخت تر از شکنجه فیزیکی است. باطبی به عنوان مثال از ‏دادن خبر مرگ مادر و عزیران گفت که برای زندانی ای که ماه ها و گاهی سال ها از تماس محروم مانده واقعی جلوه ‏می کند چه رسد که زندانی صدای مادر خود را هم پشت در سلول بشنود.‏

وی بیماری خود را تورم کره راست مغز خواند که در اثر جدی شدن آن موفق شد مرخصی استعلاجی بگیرد.‏

گوینده صدای آمریکا پرسید دانشجویان در ایران چه می خواهند. وی جواب داد که هجده تیر برای اعتراض به ضایع ‏شدن حقوق دانشجویان بود، آن ها در حالی که داشتند به مدنی ترین شکل نسبت به وقایع کشور، یعنی تعطیل تنها ‏روزنامه منقد اعتراض می کردند مورد جرح و ضرب لباس شخصی ها و ماموران شناخته شده حکومت قرار گرفتند. ‏کشته دادند و صدای خود را بلند کردند. حکومت به صورتی مزورانه از آنان خواست برای جلوگیری از استفاده دشمن ‏به تظاهرات، که داشت همه گیر می شد پایان دهند و مطمئن باشند که مسببان حادثه مجازات خواهند شد. اما مانند ‏همیشه اتفاقی که افتاد این بود که بعد از بازگشت دانشجویان به کوی، من و دیگران دستگیر شدیم و عاملان و مسببان ‏ازاد گشتند و فقط سربازی به اتهام دزدیدن ماشین ریش تراشی محکوم به حبس سد. این یعنی دست انداختن جنبش ‏دانشجوئی ایران. یعنی دست انداختن فعال ترین بخش جامعه.

به گفته باطبی اینک کار به جائی رسیده است که وقتی نماینده مجلس را که به جنبش دانشجوئی تعلق دارد به بهانه ای ‏دستگیر میکنند با او چنان رفتاری میکنند که من دیده ام. مهندس موسوی خوئنیی را چنان زدند که خون از سر وی به ‏دیوار پاشید و ما نگران شدیم. این حرکت با نماینده مجلس است دیگران که جای خود دارند.‏

در جریان این گفت و گو خانم الهه ایکس که در گذشته گزارشگر دیده بان حقوق بشر بوده و از چهره های شناخته شده ‏تریبون های حقوق بشری جهانی است گفت مردم انتظار دارند بدانند که چه نوع شکنجه هائی در زندان های جمهوری ‏اسلامی معمول است و از آن جائی که به نظر می رسد این روند ادامه خواهد داشت بهترست مردم آگاهی داشته باشند و ‏در صورت قرار گرفتن در موقعیت زندان شوکه نشوند.

باطبی در جواب سئوال دیگری گفت که علاوه بر انواع شکنجه ها حتی یک بار سر وی را در توآلتی که پر از ‏فضولات بود فروبردند.‏

احمد باطبی هنگام دستگیری، دانشجوی رشته تئاتر بود. در زندان تحصیلات را پی گرفت و در رشته های هنری دارای ‏تجربه است. وی سال گذشته با گرفتن عکس هائی به جمع همکاران "روز" پیوست و عکس های وی در فرصت های ‏مختلف در این سایت منتشر شد. ‏

همراه این گزارش عکسی را می بییند که با چاپ آن روی جلد مجله اکونومیست لندن، پرونده احمد باطبی با حکم اعدام ‏قاضی روبرو شد که وی را به تبلیغ علیه نظام متهم و بر همین اساس او را به مرگ محکوم کرد. ‏

بنا به گزارش باطبی از صدها دانشجویئ که در حوادث هجده تیر دستگیر شدند تنها بهروز جاوید تهرانی زندانی است و ‏احمد لهراسبی آخرین دانشجوئی بود که چندی پیش آزاد شد.‏‏


برگرفته از: روز

Tuesday, July 1, 2008

Human Rights Inspectors Awaiting Permission to Enter Iran

Interview with Shirin Ebadi - 2008.06.19

Nobel Laurette, attorney and human rights activist Shirin Ebadi recently discussed instances of ‎human rights violations in Iran at a seminar entitled, "Challenges of Human Rights Defenders in ‎Iran," condemning threats of military action and the Islamic Republic's refusal to allow United ‎Nations human rights inspectors to visit the country. Below is the text of this interview. ‎



Rooz (R): What particular instances of human rights violations in Iran did you discuss in ‎Geneva?‎

Shirin Ebadi (SE): Among the issues I discussed was the execution of minors (under 18 years) ‎in Iran. It is unfortunate that only three countries in the world, including Iran, have the death ‎penalty for minors. Another issue that was discussed by Dr. Lahiji was the death penalty in ‎general. Unfortunately, Iran has the second highest percentage of executions in the world. ‎Another speaker, Mrs. Mohammadi also spoke about the condition of workers and teachers and ‎their rights. In the end I noted that Mr. Abdolfattah Soltani had planned to attend the meeting ‎but could not because even though he had been cleared of all the charges against him, his ban on ‎leaving the country remained. ‎


R: What is the status of United Nations human rights inspectors visiting Iran? Will these ‎inspectors be able to travel to Iran in preparation for their report? ‎

SE: The government has not issued entry visas for UN’s human rights inspectors. For that ‎reason, Iran's name appears next to Turkmenistan and Burma, as countries that have not granted ‎entry visas to human rights inspectors. Pursuant to a decision that was issued at the U.N. ‎General Assembly last year, the U.N. Secretary General has been tasked to prepare a report on ‎human rights conditions in Iran for the upcoming General Assembly meeting in New York in ‎September. It is however impossible to prepare this report without human rights inspectors ‎physically visiting Iran. All participants in the meeting requested that the Iranian government ‎allow human rights inspectors to enter Iran. ‎


R: When was the last time that these inspectors visited Iran? ‎

SE: A few years ago, during Mr. Khatami's administration inspectors investigating rogue arrest ‎cases came to Iran and visited Evin Prison, along with the freedom of speech and women's rights ‎special inspectors. ‎


R: What are the repercussions of the decision not to allow human rights inspectors to enter Iran?

SE: There certainly aren't good repercussions. When a country does not allow inspections, it is ‎interpreted that it has something to hide. ‎


R: In your latest trip to Europe, you attended the Global Media Forum in Bonn. What was the ‎purpose of the forum and what issues were discussed? ‎

SE: This forum was held at the invitation of Deutsche Welle radio in the city of Bonn and was ‎attended by eight hundred editors and reporters from across the globe. I was the keynote speaker ‎and spoke about freedom of speech and different aspects of censorship.‎


R: After that you traveled to London where you discussed various topics related to conflicts in ‎the Middle East. What programs did you pursue on this trip?‎

SE: The trip to London was to unveil the book "Refugee Rights in Iran," which was written and ‎published in Farsi and was recently translated into English by Ms. Banafshe Keynoush and ‎published with the assistance of the U.N. High Commission for Refugees. I also had a speech in ‎London on the situation in the Middle East where I discussed the reasons behind the unrest in the ‎region. At the end of that discussion, I opposed not only military strikes against Iran, but also ‎threats of military action and noted that, although human rights and democracy conditions in Iran ‎were very poor, it is the responsibility of us Iranians, and not foreign soldiers, to change this. ‎Human rights and democracy can flourish only in peace and calm. In a country such as Iraq, it is ‎useless to speak of freedom of speech and expression because people are searching for a place to ‎shelter themselves. ‎


ROOZ