Monday, November 17, 2008

چرا ما ایرانیها با هم نیستیم؟

چرا ما ایرانیها با هم نیستیم؟
چرا یکپارچه نیستیم؟
چرا پشتیبان هم نیستیم؟
چرا از شخصیت هایی که برای کشور و تاریخ ما با کوشش و تلاششان افتخار بدست آورده اند، تا هنگامیکه زنده هستند، آنچنان که باید حمایت نمیکنیم؟ و اینکه تا مردند از ایشان بت میسازیم؟
چرا ما گاهی به هم حسادت میکنیم؟
چرا ما حتی گاهی زیرآب همدیگر را میزنیم؟
چرا برای ما مرغ همسایه غاز است؟

اگر ایران، امروز آنچه که ما انتظار داریم نیست، بخاطر خطاهایی است که در گذشته یا خود ما یا نسل های گذشته مرتکب شدند ولی با سرزنش کردن آنچه در گذشته رخ داده، چیزی حل میشود؟

اگر ایران، امروز آنچه که ما انتظار داریم نیست، بخاطر خطاهایی است که ما هنوز است که هنوز داریم مرتکب میشویم. آیا سرزنش خویشتن نمیتواند سودمند باشد؟

آیا نکوهش خویشتن سرآغازی بسوی بهتر شدن نیست؟

Sunday, November 16, 2008

ایران تنها کشوری در جهان است که سند مالکیت دارد

روزی که سنگبنشته های ایران باستان خوانده شدند


Sir Henry C. Rawlinson
Sir Henry C. Rawlinson

16 نوامبر 1846 را روزی نوشته اند كه «سر هنری راولینسون Sir Henry C. Rawlinson» موفق به خواندن خطوط میخی سنگنبشته داریوش بزرگ در بیستون شد و آن را ترجمه كرد. این سنگنبشته مربوط به سال 519 پیش از میلاد (2 هزار و 525 سال پیش) است كه حدود جغرافیایی ایران در آن مشخص شده و «سند مالكیت میهن ما» بشمار می رود، تنها كشور جهان كه چنین سندی را دارد. راولینسون از دهه 1830 تلاش خود را برای خواندن كتیبه های (خط میخی) ایران باستان آغاز كرده بود. وی كه بر زبان فارسی مسلط بود قبلا آتاشه نظامی انگلستان در ایران بود و مطالعه تاریخ ایرانیان وی را علاقه مند به ایران كار كرده بود. پیش از او، Grotenfend گروتنفند آلمانی دست به چنین تلاشی زده بود ولی موفق به خواندن كامل متون نشده بود و معنای برخی از كلمات را حدس زده بود. راولینسون متوجه شده بود كه كتیبه ها به سه خط نوشته شده اند و از متن ساده تر و كوتاهتر آغاز كرده بود. در این متن، وی به كلماتی برخورد كرده بود كه در كتیبه های میخی تخت جمشید و نقاط دیگر ایران وجود داشت و حدس زده بود كه نام های خاص هستند و با یافتن حروف مشترك كلماتی چون داریوش، هیشتاسب (نام پدر داریوش)، آریامازس، خشایارشا، پارسو (واو مفتوح = پارسوا)، هخامنشی و ... موفق به خواندن سنگنبشه ها شد كه اوج تمدن، مدیریت و دانش ایران باستان را به جهانیان بازتاب داد. آرزوی داریوش در یك كتیبه اش كه اهورامزدا (خدای بزرگ) ایران را از دروغ و خشكسالی بركناردارد، درجهان از اهمیت ویژه برخوردار است. شرح ساتراپی های ایران سند بپاخیزی مسلحانه تاجیكها (پارس ها) در آسیای مركزی بر ضد استالین در دهه 1930 قرارگرفته بود كه خواهان پیوستن به ایران و افغانستان شده بودند و پدر احمدشاه مسعود از سران این قیام بود كه بعدا به افغانستان پناهنده شد. در كتیبه بیستون، فرارود یك ساتراپی ایران قلمداد شده است كه تاجیكهای ساكن آنجا تا به امروز از زبان پارسی و فرهنگ ایرانی خود پاسداری كرده اند. راولینسون كه سالها عمر خود را صرف كشف حروف و خواندن كتیبه های ایران باستان كرد در سال 1810 در Chadlington چادلینگتون انگلستان به دنیا آمده بود و در سال 1895 درگذشت.

کنده کاری های بیستون
کنده کاری های بیستون





یکی از سنگنبشته های بیستون
یکی از سنگنبشته های بیستون

نوشته: دکتر نوشیروان کیهان زاده
برگرفته از: تاریخ ایرانیان در این روز


------------------------------------------
متن زیر برگرفته از وبسایت تاریخ ایرانیان در این روز می باشد:
مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛


Saturday, November 15, 2008

واژه "عشق" ریشه پارسی دارد نه عربی



اشا یا اشه ریشه واژه مقدس عشق است و عشق ریشه ای اوستایی دارد و به واژه گیاه عشقه (عربی) هیچ پیوندی ندارد! اشکانیان پیرو سرسخت اشا و اردیبهشت و آیین میترا بودند. اشک آباد پایتخت نخستین آنان بود که امروزه به عشق آباد ترکمنستان دگرگون شد. اشه در دوران و زبان پهلوی اشکانیان، اشک خوانده می شد مانند واژه مرده خجسته گجسته و زنده که به ترتیب مردگ خجستگ گجستگ و زندگ خوانده می شدند و گ میان واژه زندگانی از دوران اشکانیان به میراث مانده است. پس از اسلام ک در واژگان ق خوانده می شد مانند کنستانتنیه (قسطنتنیه) کارن (قارن) باکلا (در زبان تبری به باقلا در فارسی) و ابرکوه به ابرقو و کهرود به قهرود و ... اشک نیز به اشق و عشق دگرگون شد و ( ا ) هم به ( ع ) مانند ایلام به عیلام دگرگون شدنی است. پس اشک ریشه واژه عشق به معنی همان عشق است و اردیبهشت نیز ماه ایزد عشق است.

واژه ی "عشق" از iška اوستایی به معنی خواست، خواهش، میل ریشه می‌گیرد كه آن نیز با واژه‌ی اوستایی iš به معنای "خواستن، میل داشتن، آرزو كردن، جستجو كردن" پیوند دارد.

واژه‌ی اوستایی iš دارای جدا شده‌ها ( مشتقات) زیر است:

aēša : آرزو، خواست، جستجو
išaiti : می‌خواهد، آرزو می‌كند
išta : خواسته، محبوب
išti : آرزو، مقصود.

پسوند ka نیز كه در iška اوستایی وجود دارد كاربرد بسیار دارد و برای نمونه در واژه‌های زیر دیده می‌شود:

mahrka مرگ
araska رشك، حسد
aδka جامه، ردا، روپوش
huška خشك
pasuka چهارپا، ستور
drafška درفش
dahaka گزنده ( ضحاك ):

واژه‌ی اوستایی iš هم ریشه است با در سانسکریت:

eš آرزو كردن، خواستن، جُستن
icchā آرزو، خواست، خواهش
icchati می‌خواهد، آرزو می‌كند
išta خواسته، محبوب
išti خواست، جستجو

همچنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی ِ میانه به شكل ِ išt به معنی خواهش، میل، ثروت، خواسته و مال باز مانده است.

خود واژه‌های اوستایی و سنسكریت نام برده شده در بالا از ریشه‌ی هند و اروپایی نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید كه شكل اسمی آن aisskā به معنای خواست، میل، جستجو است.

در بیرون از اوستایی و سنسكریت، در چند زبان دیگر نیز مشتقاتی از واژه‌ی هند و اروپایی نخستین ais حفظ شده است، از آن جمله اند:

در اسلاوی كهن كلیسایی isko, išto جستجو كردن، خواستن؛ iska آرزو
در روسی iskat جستجو كردن، جُستن
در لیتوانیایی ieškau جستجو كردن
در لاتین aeruscare خواهش كردن، گدایی كردن
در آلمانی بالای كهن eiscon خواستن، آرزو داشتن
در انگلیسی كهن ascian پرسیدن
در انگلیسی امروز ask پرسیدن، خواستن

اما لغت‌نامه نویسان سنتی ما واژه‌ی عشق را به واژه ی عَشَق عربی (ašaq') به معنای "چسبیدن" (منتهی‌الا‌رب)، "التصاق به چیزی" (اقرب‌الموارد) مربوط كرده اند. نویسنده‌ی "غیاث‌اللغات" می‌كوشد میان "چسبیدن، التصاق" و "عشق" رابطه بر قرار كند و می نویسد:

"مرضی است از قسم جنون كه از دیدن صورت حسن پیدا می‌شود و گویند كه آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است كه آن را لبلاب گویند چون بر درختی بچسبد آن را خشك كند. همین حالت عشق است بر هر دلی كه طاری شود صاحبش را خشك و زرد كند."

در عربی امروز نیز واژه‌ی عشق كاربرد بسیاری ندارد و بیش تر حَبَّ (habba) و اشكال جداشده‌ی آن به كار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها.

فردوسی نیز كه برای پاسداری از زبان فارسی از به كار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و كوشمندانه خودداری می‌كند ( اگر چه واژه هایی از آن زبان را به ناگزیر در این جا و آن جای شاهنامه به كار یرده است) با این حال واژه‌ی عشق را به آسانی و رغبت به كار می‌برد و با آن كه آزادی شاعرانه به او امكان می‌دهد واژه‌ی دیگری را جایگزین عشق كند. واژه‌ی حُب را كه واژه‌ی اصلی و رایج برای عشق در عربی است و مانند عشق نیز یك هجایی است و از این رو وزن شعر را به هم نمی‌‌زند، به كار نمی‌برد. خداوندگار شاهنامه با آن كه شناخت امروزین ما را از زبان و ریشه‌شناسی واژه‌های هند و اروپایی نداشته است به احتمال قوی می‌دانسته است كه عشق واژه‌ای فارسی است. وی از جمله می گوید:

بخندد بگوید كه ای شوخ چشم
زعشق تو گویم نه از درد و خشم
نباید كه بر خیره از عشق زال
نهال سر‌افكنده گردد همال
پدید آید آنگاه باریك و زرد
چو پشت كسی كو غم عشق خورد
دل زال یكباره دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت

این احتمال نیز وجود دارد كه فردوسی خود واژه‌ی عشق را نه با "ع"، بلكه به شكل "اِشق" و یا حتا "اِشك" نوشته باشد كه البته پی بردن به این نكته كار آسانی نیست، زیرا كهن‌ترین دستنوشت بازمانده‌ی شاهنامه به درحدود دو سده پس از فردوسی بر‌می‌گردد.

منطق‌الطیر عطار و جستجوی مرغان را در طلب سیمرغ و یا بیت معروف مولوی را:

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یك كوچه‌ایم

كه نشان دهنده ی معنی واژه ی عشق با ریشه‌ی فارسی آن یعنی "خواستن" و "جُستن" است.


برگرفته از : پایگاه پژوهشی ایران شناختی
بر پایه نوشتار اسکات ب. نوگل، پروفسور پژوهش های انجیلی و باستانی در خاور نزدیک، گردانده بخش تمدن و زبان های خاور نزدیک از دانشگاه واشنگتن


Wednesday, November 12, 2008

ارزش کتابخوانی

برای یک ملت، خسارتی بس بزرگ است که افراد آن با کتاب سر و کار نداشته باشند؛ بویژه کتابهای معتبر و باارزش.

براستی مردم تا چه اندازه از عمر خود در راه دانش اندوزی و افزایش آگاهی بکار میبرند؟ چرا بیشتر هدیه های جشن تولد، لباس، بازی کامپیوتری، طلا، پول، خوراکی، عطر و ادکلن، گوشی موبایل و ... هستند تا یک کتاب یا یک فیلم زیبا یا یک شاهکار هنری یا یک بلیت تئاتر هستند؟[1]
چرا باید در فرهنگ مردم اینگونه جا افتاده باشد که اگر کسی یک کتابی را از کتابخانه اتاقش برداشته و به دوستش هدیه می دهد، به دوستش بی احترامی کرده، چون آن کتاب دست دوم (نوشته های کتاب از جلد آن بی ارزش تر هستند{!}) است ولی اگر جدیدترین لباس مد شده را هدیه دهد، بسیار احترام گذاشته است؟

چرا به ما میگویند جهان سومی؟
چرا ما بحران اقتصادی داریم؟
چرا ما مشکل ناامنی داریم؟
چرا ما در روابط اجتماعی دچار مشکل هستیم؟
چرا فحشا و اعتیاد روز به روز افزایش پیدا میکند؟
چرا ما مانند مردم کشورهای پیشرفته، رفاه و آسایش لازم را در زندگی نداریم؟
چرا دلبستگی به کار کردن روز به روز کمتر میشود؟
چرا جهان ما را تحریم اقتصادی میکند؟
جریان این غنی سازی اورانیوم چیست؟
اصلاً غنی سازی اورانیوم یعنی چه و دنیا چرا ما را متهم میکند؟
چرا ما با داشتن این همه منابع زیرزمینی و زمینی، نیروی انسانی و متخصص باید دچار کمبود برق باشیم؟
چرا .....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمی بیشتر اندیشیدن می تواند دریچه ای به شناخت ناشناخته های ما بگشاید . [2][3][4]



رییس سازمان کتابخانه و اسناد ملی ایران سرانه کتابخوانی در کشور را دو دقیقه در شبانه روز اعلام کرد.

فساد مانند موریانه پایه های نظام را می خورد

جیره بندی اعلام نشده در سراسر کشور

داستانی مشابه زنجان با استاد روحانی

Monday, November 10, 2008

نادانان و دیوجانان

نمی توانیم توقع داشته باشیم که همه حرف حساب را بفهمند و قبول کنند و باید بدانیم که نادانی گاهی چنان ژرف و عمیق می تواند باشد که از ما کاری برای درمانش بر نمی آید حتی این احتمال را باید در نظر گرفت که کسانی در عین دانستن واقعیت، کژاندیشی کنند و در جبهه اهریمن قرار بگیرند.


سخنی حکیمانه از دوستی خردمند

Sunday, November 2, 2008

نامه سازمان عفو بین الملل به رئیس قوه قضاییه: فشار و آزار فعالین حقوق زنان را پایان دهید


تغییر برای برابری:سازمان عفو بین الملل در نامه ای که برای رئیس قوه قضاییه ایران فرستاد, از بازداشت اخیر یک فعال حقوق زنان و همچنین ادامه ی فشار بر افرادی که ممنوع الخروج شده بودند, ابراز نگرانی کرد. این سازمان از مسئولین ایرانی خواست که محدودیت های مسافرتی را بر فعالین بردارند و فشار و آزار فعالین حقوق زنان را پایان دهند.

در هفته های اخیر فشار و سخت گیری بر فعالین کمپین تغییر برای برابری که ابتکاری است مدنی, برای پایان دادن به قوانین تبعیض آمیز در ایران, زیاد شده است. کمپین, زنان را از حقوق شان آگاه می کند, و هدفش جمع آوری یک میلیون امضا از میان عموم مردم برای بیانیه ای علیه قوانین تبعیض آمیز است. در طی هفته های گذشته مقامات ایرانی فشار بر فعالین حقوق زنان و اعضای کمپین تغییر برای برابری را شدت داده اند وبه تحدیدات خود با زندانی کردن و احضار تعدادی از آنها برای فعالیت صلح آمیز و در رابطه با کمپین تغییر برای برابری ادامه داده اند. مقامات ایرانی به طور فزاینده ای از ممنوع الخروج کردن فعالین حقوق زنان و حقوق بشری علاوه بر بازداشت و پیگرد, برای بازداشتن آنها از فعالیت استفاده می کنند. این گونه محدودیت های مسافرتی بر خلاف آزادی سفر که در ماده ی 12 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده می باشد که ایران نیز به آن متعهد است. پروین اردلان, منصوره شاعی و طلعت تقی نیا, تمام اعضای جنبش زنان و حداقل پنج فعال مدنی دیگر, کسانی هستند که ممنوع الخروج شده اند.

عشا مومنی دانشجوی ایرانی آمریکایی فوق لیسانس دانشگاه کالیفرنیا از زمان بازداشتش در 24 مهر, در بند 209 زندان اوین در تهران که توسط وزارت اطلاعات اداره می شود, بدون تماس با خانواده و وکیلش به سر می برد. او توسط مقامات رسمی که خود را پلیس راهنمایی رانندگی معرفی کرده بودند در هنگام رانندگی در تهران متوقف شد, سپس آن افراد وی را به منزلش بردند و نوارهای ویدئویی ضبط شده از مصاحبه های اعضای کمپین تغییر برای برابری در ایران, که جزئی از پایان نامه ی عشا را تشکیل می دادند را با خود بردند. سخنگوی وزارت امور خارجه, بازداشت وی را تصدیق کرد اما از نتیجه ی نهایی اظهار بی اطلاعی کرد و گفت خانواده ی او در حال پی گیری وضعیت ایشان از طریق راه های قانونی هستند.

سوسن طهماسبی و پرستو الله یاری دو فعال دیگر کمپین, اخیرا احضار شده و در دادسرای انقلاب در رابطه با فعالیت هایشان مورد بازجویی قرار گرفتند. خانه های هر دو نفر مورد تفتیش قرار گرفته و برخی از لوازم شخصی آنها مانند لبتاپ و برخی وسایل مرتبط با کمپین یک میلیون امضا, توقیف شده است.

سوسن طهماسبی در 5 آبان از پرواز بین المللی در فرودگاه امام خمینی توسط مامورین امنیتی, ممنوع الخروج و پاسپورت وی توقیف شد. در همان روز در حالی که احضاریه ای با تاریخ یک ماه قبل مبنی بر معرفی خود برای بازجویی به شعبه یک دادگاه انقلاب را دریافت کرد, خانه اش تفتیش شد. او در روز 8 آبان به دادگاه مراجعه کرد و بدون حظور وکیل مورد بازجویی توسط مامورین اطلاعات قرار گرفت و به او گفته شد که اوایل ماه آینده نیز به دادگاه انقلاب مراجعه کند. پلیس به پرستو الله یاری و دیگر فعالین حقوق زنان که در 26 مهر به صورت مسالمت آمیز در پارک لاله تهران جمع شده بودند دستور داد که متفرق شوند. روز بعد منزل پرستو الله یاری توسط مامورین اطلاعات مورد تفتیش قرار گرفت و احضاریه ای مبنی بر حضور در دادگاه انقلاب در همان روز دریافت کرد, او مورد بازجویی قرار گرفت و سپس با شرط بازجویی مجدد اجازه ی خروج از دادگاه را یافت.

پرونده ی دیگری علیه چهار فعال حقوق زنان, ناهید کشاورز, محبوبه حسین زاده, سعیده امین و سارا امینیان, که در سال گذشته به خاطر جمع آوری امضا در پارک لاله به دادگاه برده شدند دوباره به جریان افتاده است و آنها باید در روز 6 آبان مجددا به دادگاه مراجعه می کردند که دادگاه آنها تا دی ماه به تعویق افتاد. سایه ی بازداشت همچنان بر سر این چهار نفر است, گرچه خانم نسرین ستوده وکیل این چهار تن می گوید" امیدوارم که وکلایم تبرئه شوند, زیرا بر اساس قانون اساسی, جمع آوری امضا جرم نیست."

سازمان عفو بین الملل در نامه ای به آیت الله شاهرودی, رئیس قوه ی قضاییه, خواستار روشن شدن هر چه سریع تر دلایل بازداشت عشا مومنی , و خواستار آزادی هر چه سریعتر وی درصورتی که بازداشتش در رابطه با فعالیت های صلح آمیزش در حمایت از کمپین تغییر برای برابری است, شد. همچنین خواستار توضیح در باره اعمالی که علیه سوسن طهماسبی و پرستو الله یاری صورت گرفت و همچنین تمامی موارد ممنوع الخروجی تحمیل شده به افراد برای فعالیت صلح آمیز در راستای حق آزادی بیان و حق مشارکت و خواستار لغو این گونه محدودیت ها و بازگرداندن پاسپورت فعالین حقوق بشری شد.

سازمان عفو بین الملل ابراز نگرانی خود را از این موضوع که رویدادهای اخیر تنها بخشی از سرکوب و اعمال فشار سیستماتیک مقامات ایرانی بر فعالین حقوق بشر باشدرا ابراز کرد.

گذشته کوتاهی از کمپین:

فعالین حقوق زنان با به راه انداختن کمپین و با تلاشی خستگی ناپذیر موفق شدند بحث و آگاهی در باره ی قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را در تمام سطوح جامعه حتا ساختار مذهبی, توسط خود زنان گسترش دهند.گرچه مقامات ایرانی تنها توجه کمی به خواسته های مشروع زنان نشان دادند.

دبیر کل سازمان ملل اخیرا در اظهار نظر کلی در تاریخ 29 مهر گزارش داد" افزایش سختگیری و فشار بر جنبش حقوقی زنان در طی سال گذشته" و نیز" فعالین حقوق زنان در برخی موارد مورد اتهام وابستگی به عوامل تحدیدات خارجی به کشور واقع می شوند. برای مثال, سازمان دهندگان اصلی کمپین مورد ارعاب و بازداشت مقامات قرار گرفته اند

برگرفته از: تغییر برای برابری

Saturday, November 1, 2008

گزارشگران بدون مرز تهدید و آزار علیه وب‌نگاران فمینیست را محکوم می کند

گزارشگران بدون مرز از مقامات مسوول جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد به تهدید و آزار علیه مدافعان حقوق زنان پایان دهند. دو وب‌نگار فمینیست برای نوشتن مقالات و گزارشاتی در باره حقوق زنان به دادگاه فرا خوانده شده‌اند، ماموران امنیتی در فرودگاه مانع خروج سوسن طهماسبی عضو تحريره و مسئول صفحات انگلیسی سايت تغيير برای برابری از کشور شدند و وی را به دادگاه احضار کرده اند.

گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند " ما از مقامات مسوول جمهوری اسلامی می‌خواهیم به آزار و تهدید علیه مدافعان حقوق زنان که نشانگر وحشت حاکمیت از انتقادات آنهاست، پایان دهند. تنها "جرم" وب‌نگاران فمینیست استفاده از آزادی بیان برای روشنگری در باره وضعیت زنان در کشور است. با همین تلاش‌ها بود که دو ماده از قانون "حمایت از خانواده" که تعدد زوجات را قانونیت می‌بخشید، لغو شد. تلاش جنبش زنان برای ایران پر اهمیت است."

٨ آبان‌ماه سوسن طهماسبی به شعبه یک دادیاری امنیت دادسرای انقلاب تهران احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. وی بدون هیج اتهام مشخصی " تحت پیگرد قضایی " قرار گرفته است. در تاریخ ٥ آبان‌ماه مقامات امنیتی فرودگاه از خروج وی از ایران جلوگیری کرده و سپس به منزل وی مراجعه وپس از بازرسی دست نوشته های شخصی، سی دی، کتاب، و متون درسی و کامپیوتر وی را ضبط کردند. سوسن طهماسبی در این رابطه به سایت تغییر برای برابری گفت: "این چهارمین بار است که ماموران امنیتی فرودگاه به نحوی از خروج من از ایران جلوگیری می‌کنند و به رغم پرسش‌های مکرر، هیچ توضیحی در باره‌ی علت این اقدام خود ارائه نمی‌کنند." در همان روز این وب‌نگار برای چهارشنبه ٨ آبان ماه به شعبه‌ی یک دادیاری امنیت دادسرای انقلاب احضار شد. سوسن طهماسبی به گزارشگران بدون مرز گفته است " تا کنون بیش از ٥٠ نفر از فعالان کمپین بازداشت و برای آنها پرونده قضایی تشکیل شده است.این فشارها برای وادار کردن ما به سکوت در داخل کشور است تا از مطالبات برحق خود دست برداریم. ولی این اتفاق نمی‌افتد. در این سالها زنان ایرانی پیشرفت های زیادی داشته‌اند و دولتمردان باید پاسخگویی مطالبات آنها باشند و نه با شیوه‌ها مختلف آنها را وادار به سکوت کنند. کمپین یک میلیون امضا مدنی‌ترین حرکتی است که طی سالهای اخیر به وجود آمده، خواست‌های ما انسانی و به حق هستند ما امنیت هیج کس و هیج کجا را به خطر نیانداخته‌ایم."

سوسن طهماسبی از فعالان کارزار " یک میلبون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان" در ايران است، فعالان این جنبش از اينترنت نيز برای تحقق خواسته های خود بهره مي برند.

از سوی دیگر دو همکار سایت‌های تغيير برای برابری، زنستان و مدرسه فمینیستی ناهيد کشاورز و محبوبه حسین‌زاده در تاریخ ٥ آبان به دادگاه انقلاب احضار شدند. این دادگاه برای پرونده روز ١٣ فروردين ماه ١٣٨٦ دو وب‌نگار است که به هنگام پوشش خبری تلاش فعالان "کمپين يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض‎آميز" در پارک لاله تهران، توسط ماموران امنيتي دستگير و به مدت ١٤ روز را در زندان اوین بسر بردند. دادگاه بعلت عدم حضور رئیس آن تا هشت بهمن ماه به تعویق افتاد.

برگرفته از: تغییر برای برابری