Sunday, January 31, 2010

اعدام نشدند، به قتل رسیدند

نوشته مجتبی سمیع‌نژاد

خبر اعدام «ناگهانی و مخفیانه» و «بدون اطلاع خانواده و وکیل» آرش رحمانی‌‌پور ۱۹ ساله و محمدعلی زمانی که «پیش از انتخابات» بازداشت شده بودند، تنها اجرای یک حکم «اعدام» نیست، عمل انجام شده یک عمل «تروریستی» از جانب قوه قضاییه و جمهوری اسلامی برای «قتل بی‌دلیل» دو تن از شهروندان است.

دو شخصی که در اسفند و فروردین ماه، دو و سه ماه پیش از انتخابات بازداشت شده بودند، به اتهام «اغتشاشات بعد از انتخابات» به قتل رسیده‌اند. دو شخصی که حتا به خاطر بازداشت فرصت حضور در «تبلیغات پیش از انتخابات» را هم نداشته‌اند.

به قتل رسیدن این دو نفر در زندان اوین یک ترور و آدم‌کشی است برای ایجاد رعب و وحشت به خاطر فضایی سیاسی ایران و در پیش بودن روز ۲۲ بهمن. آن‌چه از بی‌قانونی و روند دادرسی عادلانه وجود دارد، در پرونده این دو نفر حضور داشته است. صحبت‌ها نسرین ستوده به وضوح این عمل تروریستی را مشخص می‌کند:

«من به عنوان وکیل آرش رحمانی پور از خبر اعدام ناگهانی وی شوکه شدم. به موجب قانون هیچ حکمی قبل از ابلاغ قابلیت اجرا ندارد. این حکم مخفیانه صادر شد و مخفیانه دور از کسانی که باید اطلاع داشته باشند برای اجرا رفت و پس از اجرا پایگاه اطلاع رسانی دادسرا آن را اعلام کرد. هیچ دلیلی جز ایجاد رعب و وحشت در این پرونده برای صدور حکم آرش وجود نداشت. آرش بر خلاف مطلبی که در پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی انقلاب اعلام شده در ماجراهای

پس از انتخابات بازداشت نشد. او در فروردین سال جاری و دوماه قبل از انجام انتخابات و در منزل خودش بازداشت شد و در زمان دستگیری بیش از ۱۹ سال نداشت. بسیاری از اتهاماتی که علیه آرش مطرح شد مربوط به زمانی بود که کمتر از ۱۸ سال داشت. بنابراین به طور قطع ویقین پرونده آرش از پرونده های اعدام های زیر ۱۸سال است که اعلام شده و این بار اعدام زیر ۱۸ سال از بین متهمان سیاسی قربانی گرفت. در تمام طول بازداشت و محاکمه علیه وی فشارها و وعده و وعید های فراوانی در جریان بود. از ابتدا خواهر آرش بازداشت شد. دو ماه خواهر آرش در بازداشت بود. پس از آن با قرار منع تعقیب آزاد شد اما فشارهایی که در زمان بازداشت تحمل کرده بود منجر به از دست دادن فرزندش شد. آرش در تنها ملاقاتی که من به مدت ربع ساعت با وی داشتم به من گفت که در دو تا بازجویی خواهرش را روبروی او گذاشته اند و گفتند که اگر می خواهد آزاد شود باید به اعتراف هایی که از او درخواست می شود اقرار کند. همین طور به من به عنوان وکیل انتخابی آرش هرگز اجازه شرکت در محاکمه داده نشد. در جلسه ای که مرداد ماه دادگاه آرش تشکیل شد من برای شرکت در جلسه دادگاه اصرار کردم. این موضوع باعث شد ماموران امنیتی من را تهدید به بازداشت کنند و سپس با اخذ پروانه وکالت من آن را صورت جلسه کردند و بعدا پروانه را به من برگرداندند.»

هیچ توضیحی در مورد اعدام دو شخصی که پیش از انتخابات بازداشت شده‌اند برای دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی وجود ندارد به جز «تروریست» خطاب کردن آن‌ها، این عمل یک ترور سیاسی است در آستانه‌ی روز ۲۲ بهمن، آن‌چنان‌که ترور استاد دانشگاه دکتر علی محمدی پیش‌تر به همین منظور و به این شکل صورت گرفته بود.

اتهام همکاری با سازمان مجاهدین و «گروه جعلی انجمن پادشاهی» که توسط اشخاصی وابسته به دولت ایران اداره می‌شود، حربه‌یی شده برای حذف فیزیکی و صدور حبس‌های طولانی مدت‌،‌ برای فعالین و شهروندان ایران. اتهامی که «حمایت» از متهمان را به خاطر ماهیت «جرم» و «خطوط قرمز» موجود، کم‌رنگ می‌کند و در سایه همین عدم حمایت آنان به قتل می‌رسند. ۱۱ متهم در رابطه با حوادث بعد از انتخابات محکوم به اعدام شدند که اکثریت آن‌ها پیش از انتخابات بازداشت شده بودند و ربطی به حوادث بعد از انتخابات نداشته‌اند.

* آرش رحمانی‌پور تنها ۱۹ سال داشت

Saturday, January 23, 2010

علی کوچولو دیگه کوچیک نیست



علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست
خوشحال نمی شه، با نمره ی بیست
دیپلم گرفته، سربازی رفته،
دنبالِ کاره، هفته به هفته
مادرش قرض داره،
ته برج دائم کم میاره،
رخت می شوره، بند می ندازه،
غم داره بی اندازه،
با بد و خوب می سازه.
تنها دلش می خواد علی
باز بشه کلاسِ اولی...
وای، وای، وای...

علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست
دنیاش مثل اون کوچه باریک نیست
دستاش خالیه، دلش پر درده،
داره دنبالِ چاره می گرده،
هی کتاب می خونه،
تو اینترنت سرگردونه،
دائم فیلتر می شکونه،
می خونه و می دونه،
اين جا مثل زندونه...
دلش می خواد جادو بشه،
باز علی کوچولو بشه...
وای، وای، وای...

علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست،
سرِ راهشه یه تابلوی ایست
یه دانشجوی ستاره داره،
دست از رؤیاهاش برنمی داره
باباش تو زندونه،
علی با مردم تو میدونه،
یه سرودو می خونه،
سر اومد زمستونه،
پیرهنش غرقِ خونه...
تموم می شه کارِ علی
تو دلِ یه گورِ جعلی.
وای،
وای،
وای...



mp3:


Thursday, January 21, 2010

شمار زندانیان سیاسی کرد محکوم به اعدام به ۲۰ نفر رسید

"عدنان حسن پور" و"حبیب لطیفی" دست به اعتصاب غذا زدند.

بنا به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، حکم دوتن از زندانیان سیاسی کرد به نامهای "محمد امین عبداللهی" و "قادر محمد زاده" اهل میرواباد شهر بوکان از 20 و 32 سال زندان دردادگاه تجدید نظر ارومیه به حکم اعدام تغییر یافت .

این دو زندانی سیاسی کرد در میراباد شهر بوکان به اتهام همکاری با احزاب کرد مخالف رژیم دستگیر و مدتی را در بازداشتگاه اطلاعات بوکان نگهداری و سپس به زندان مرکزی ارومیه انتقال داده شدند.

محمد امین عبدالهی 25 ساله، در اولین دادگاهی خود به 20 سال زندان محکوم و به متعاقب این حکم از سوی شعبه 2 دادگاه تجدید نظرارومیه روز شنبه 26 دیماه به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "محاربه" به اعدام محکوم شد.

همچنین قادر محمد زاده زندانی سیاسی کرد 32 ساله نیز که دراولین دادگاهی خود به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف نظام به 32 سال زندان حکم داده شده بود همزمان با دادگاهی محمدامین و در همان دادگاه تجدید نظر به اعدام شدت و افزایش یافت .

شایان ذکر است محمد امین عبدالهی فرزند اسماعیل و محمد قادر زاده فرزند بایز که هر دو اهل میراباد شهر بوکان میباشند در مدت بازداشت خود در زندان اداره اطلاعات بوکان تحت شدیدترین شکنجههای جسمی قرار گرفتهاند..

گفتنی است هم اینک با صدور حکم اعدام این دو زندانی سیاسی کرد شمار زندانیان سیاسی و مدنی کردمحکوم به اعدام در ایران به 20 نفر رسیده است که اسامی آنها به شرح ذیل میباشد.

۱- زینب جلالیان - اهل ماکو - زندان کرمانشاه - اعدام،
۲- شیرکو معارفی - اهل بانه - زندان سقز - اعدام،
۳- حبیب لطیفی - اهل سنندج - زندان سنندج - اعدام ،
۴- سامی حسینی - اهل سلماس - زندان اورومیه - اعدام،
۵- جمال محمدی - اهل سلماس - زندان اورومیه - اعدام،
۶- رستم ارکیا - اعدام ،
۷- رشید آخکندی - اعدام،
۸- حسین خضری - اهل اورومیه - زندان اورومیه - اعدام،
۹- فرزاد کمانگر - اهل کامیاران - زندان اوین تهران - اعدام،
۱۰- علی حیدریان - اهل سنندج - زندان اوین تهران - اعدام ،
۱۱- فرهاد وکیلی - اهل سنندج - زندان اوین تهران - اعدام،
۱۲- مصطفی سلیمی - اهل سقز - زندان سقز - اعدام،
۱۳- انور رستمی - اعدام ،
۱۴- ایرج محمدی - اهل میاندوآب - زندان اورومیه - تیرباران،
۱۵- محمد امین آگوشی - اهل پیرانشهر - زندان اورومیه - تیرباران،
۱۶- احمد پولادخانی - اهل پیرانشهر - زندان اورومیه - تیرباران،
۱۷- حسن طالعی - اهل ماکو - اعدام،
۱۸- شیرین علم هویی - اهل ماکو - زندان اوین – اعدام
۱۹- محمد امین عبداللهی اهل میرواباد شهر بوکان، زندان ارومیه ،اعدام
۲۰- قادر محمد زاده اهل میرواباد شهر بوکان، زندان ارومیه ،اعدام.

"عدنان حسن پور" و"حبیب لطیفی" دست به اعتصاب غذا زدند

کوردستان و کوردنیوز: بنابه خبر رسیده به کوردستان و کورد نیوز مسئولین زندان مرکزی سنندج ،دو تن از زندانیان سیاسی کرد به اسامی "حبیب لطیفی" دانشجو و فعال سیاسی محکوم به اعدام و "عدنان حسنپور" روزنامه نگار محکوم به 10 سال زندان را در پی اعتراض آنها به تفتیش وسایل شخصیشان توسط زندانبانان این زندان و همچنین اعتراض به یورش این زندانبانان به زندانیان بند و ضرب و شتم زندانیان به سلول انفرادی انتقال دادند.
خبر رسیده به کوردستان و کورد نیوز حاکی از آنست که این دو زندانی سیاسی کرد بدنبال انتقال به سلول انفرادی در زندان مرکزی سنندج از روز دوشنبه 28 دیماه دست به اعتصاب غذا زده اند.
حبیب الله لطیفی دانشجوی حقوق دانشگاه ایلام حدود25 ماه پیش توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف نظام بازداشت و به اعدام محکوم شد .
عدنان حسن پور روزنامه نگار کرد هفته نامه ئاسو در تاریخ ٥ بهمن ماه ١٣٨٥ دستگیر و در تاریخ ٢٢ خرداد در دادگاهی غیر علنی به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی"، " جاسوسی" و "محاربه" محاکمه و ابتدا به اعدام محکوم شد،
حکم نامبرده پس از اعتراض و تلاشهای بسیار نهادهای مدنی و به ویژه حقوق بشری برای الغای این حکم غیر انسانی و ناعادلانه به حکم سنگین مجازات 10 سال زندان تغییر یافت .

به نقل از کوردستان و کورد نیوز

Monday, January 11, 2010

Hamed Roohinejad’s father writes a letter of appeal to Secretary-General of the UN, Ban Ki-Moon



In the Name of the Almighty

Honorable Secretary-General of the United Nations!

Your Excellency, Mr. Ban Ki-Moon

With respectful greetings

I, Mohammad Reza Ruhi-Nejad, inform you that my 23 year old son, Hamed Ruhi-Nejad, was arrested on May 3, 2009 - before the tenth presidential elections – by a group identifying themselves as members of the Presidential National Security Agency, and transferred to Ward 209 of Evin prison. My family and I had no news of my son’s situation for over 4 months until my wife finally obtained permission to visit him through the Islamic Revolutionary Court’s Public Prosecutor’s Office.

My son has advanced M.S. (Multiple Sclerosis) and suffers from severe anemia. As a second year philosophy student at Shahid Beheshti University, he lost sight in his right eye and both his hands are in a semi-paralyzed state. Moreover, due to the lack of medical attention and his troubled internal systems – such as his digestive system – the threat of death is always with him.

Because of his M.S. and his association with a certain Mohammad Reza Ali Zamani (who himself has been sentenced to death in the aftermath of the events following the 10th presidential elections in Iran) who was known to have knowledge of medical treatments, Hamed left Iran for treatment and to pursue his studies. With the ultimate destination of the United States in mind, he left the country through Iraq. He resided in Iraq for a while and realizing that Mr. Ali Zamani was unable to do anything for him, returned to Iran in August in cooperation with the Ministry of Information.

Nine months after my son’s return and more than a month before the presidential elections, security forces from the Ministry of Information came to my house at night and arrested my son, this 23 year old youth who had no connections or affiliations to any groups and whose simple purpose in going to Iraq was to ultimately seek medical treatment in America.

My son was judged in court proceedings that were directly linked to the events following the recent elections and as a result the shockingly severe sentence of execution was issued on his behalf.

While battling with the hard to cure disease of M.S. and maintaining his innocence and lack of information, Hamed was sentenced to death after 36 days in solitary confinement in the Ministry of Information’s Ward 209 and several more months of group confinement.

Hamed is currently confined in Ward 350 of Evin Prison, getting weaker by the day and without any thorough medical care or follow up on the baseless accusations of his association with a group of Iranian Royalists, he awaits imminent disaster.

Your Excellency, Mr. Ban Ki-Moon!

Honorable Secretary General of the United Nations!

Hamed, a youth interested in ideas who has remained active and curious in high school and university, is today faced with an unfair and mind-boggling death sentence. We represent the worried and anxious family of Hamed Ruhi-Nejad, and as Hamed’s father, I ask that you work toward the release of Hamed from such an unjust and heavy judgment of execution through any means possible. Hamed’s serious physical condition brings him face to face with death. As his family and as his father, I ask from you, as the Secretary-General of the largest organization of all nations, to strive to the utmost of your ability to save our son Hamed from this death sentence and to endeavor to find treatment for this young Iranian student.

I look forward to your prompt action and that of other international organizations.


Mohammad Reza Ruhi-Nejad, father of political prisoner Hamed Ruhi-Nejad who carries a death sentence.

Cc:

United Nations High Commissioner of Human Rights

United Nations Human Rights Council

International Human Rights Observer

Reporters without Borders

Amnesty International

Iranian Human Rights Activists in Europe and North America

نامه خانواده حامد روحی نژاد، جوان محکوم به اعدام به دبیرکل سازمان ملل



پدر حامد روحی نژاد از دبیر کل سازمان ملل برای نجات فرزندش استمداد طلبید.

خبرگزاری هرانا - حقوق زندانیان: محمدرضا روحی نژآد پدر زندانی سیاسی محکوم به اعدام حامد روحی نژآد در نامه ای خطاب به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد خواهان تلاش سازمان ملل برای نجات فرزندش از حکم اعدام در ایران شد.

متن نامه پدر حامد روحی نژاد که از سوی کمیته گزارشگران حقوق بشر منتشر شده است به قرار زیر است:


نامه خانواده روحی نژاد به دبیر کل سازمان ملل متحد

دبیر کل محترم سازمان ملل متحد !

عالیجناب آقای بان کی مون !

با سلام و احترام

این جناب محمدرضا روحی نژآد به استحضار می رسانم که فرزند بنده به نام حامد روحی نژآد ، 23 ساله در مورخه 13/2/1388 و قبل از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری توسط افرادی که خود را از سازمان امنیت ملی ریاست جمهوری معرفی نمودند دستگیر به بند 209 زندان اوین منتقل گردید. بنده و خانواده ام حدودا بیش از 4 ماه از وضعیت فرزندم بی اطلاع بودیم که بالاخره از طریق دادسرای امنیت دادگاه انقلاب همسرم موفق به ملاقات با نامبرده می گردد.

فرزند اینجانب دارای بیماری ام اس شدید بوده و از کم خونی مفرط رنج می برد. او که دانشجوی سال دوم رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی می باشد در اثر این بیماری عملا چشم سمت راست خود را از دست داده و هر دو دست او به حالت نیمه فلج درآمده است. همچنین با توجه به عدم رسیدگی پزشکی به فرزندم و مشکل دستگاههای داخلی بدن - از جمله دستگاه گوارش - خطر مرگ در زندان او را تهدید می کند.

حامد به دلیل بیماری ام اس و ضمن آشنایی با شخصی به نام محمدرضا علی زمانی (که خود او نیز پس از حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران به اعدام محکوم شده است) که آشنا به انرژی درمانی است برای معالجه و تحصیل از ایران به قصد رفتن به آمریکا از طریق عراق از کشور خارج شد . ایشان مدتی در عراق می ماند و بالاخره پس از اینکه متوجه می شود که از آقای علی زمانی کار برنمی آید در مرداد ماه 1387 با هماهنگی با وزارت اطلاعات به کشور باز می گردد.

پس از 9 ماه از بازگشت فرزندم و بیش از یک ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری نیروهای وزارت اطلاعات شبانه به منزل اینجانب آمده و در حالیکه فرزندم جوان 23 ساله ای بود که هیچ گونه آشنایی با هیچ مشرب و گروهی نداشت و فقط از روی سادگی و برای درمان به عراق (برای رفتن به جایی که بتواند معالجه شود) می رود دستگیر می شود.

فرزندم در دادگاههای مربوط به حوادث پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران به صحن دادگاه آورده شده و سرانجام حکم سنگین و غیرقابل باور اعدام برای وی صادر شده است.

حامد در حالی که با بیماری صعب العلاج ام اس دست به گریبان بوده و از همه چیز بی خبر و بیگناه است پس از 36 روز انفرادی در بند 209 وزارت اطلاعات و انتقال به سلولهای اجتماعی این بند و پس از ماهها زندانی بودن بی گناه به اعدام محکوم شده است.

حامد در وضعیت فعلی در بند 350 زندان اوین در حالی روزگار می گذراند که هر روز ناتوان تر شده و بدون پیگیری دقیق در مورد بیماری و اتهام بی اساس وارده به او (ارتباط با انجمن پادشاهی ایران) احتمال هر گونه فاجعه ای برای او می رود.

عالیجناب آقای بان کی مون !

دبیر کل محترم سازمان ملل !

حامد جوانی اهل اندیشه ، فعال و پرسشگر در دوران دبیرستان و دانشگاه بوده است و امروز ناجوانمردانه و با حکمی غیر قابل باور مواجه گشته است . یعنی حکم اعدام!

ما خانواده نگران مضطرب حامد روحی نژآد و بنده به عنوان پدر حامد از شما می خواهیم از هر راه ممکن برای رهایی حامد از زیر حکم سنگین ناعادلانه اعدام تلاش فرمائید. حامد در وضعیت بسیار اسف بار جسمی با مرگ دست و پنجه نرم می کند. به عنوان خانواده حامد و به عنوان پدر حامد از شما به عنوان دبیرکل بزرگترین اجتماع تمامی ملل می خواهم که با تمام توان خود و مجامع بین المللی برای نجات فرزندمان حامد از زیر حکم اعدام و تلاش برای درمان این جوان دانشجوی ایرانی اقدام فرمائید.

در انتظار اقدام عاجل شما و مراجع بین المللی
محمدرضا روحی نژاد پدر زندانی سیاسی محکوم به اعدام حامد روحی نژاد

Saturday, January 9, 2010

Five pesticides in human relations

  1. advice + tips
  2. Rate
  3. matter and interdict
  4. Blame
  5. judge

پنج آفت در روابط انسانی

1 - نصیحت + راهنمایی
2 - ارزش گذاری
3 - امر و نهی
4 - سرزنش
5 - قضاوت